شعرها و ترانه های پارسی

تهران ِ منهای تو یعنی رشت ِبی باران

چهارشنبه, ۱ بهمن ۱۳۹۳، ۰۹:۳۶ ب.ظ

تهران ِ منهای تو یعنی رشت ِبی باران

یعنی بگیری از شمالی بوی شالی را

حتی تصور کردنش هم مرد می خواهد

دنیای منهای تو این دنیای خالی را

وقتی که تنهایی ما در خانه شرعی نیست

تا می کنم این نقشه را تا پیش من باشی

از" سبزه میدان "* تا خود ِ "میدان آزادی"

پل می زنم تا قلب تهران این حوالی را


در خواب می بینم تو را با شال نارنجی

با چشمِ خون افتاده از شب زنده داری ها

وقتی برای هر دوتامان وقت کافی هست

تعبیر کن آن خوابهای پرتقالی را


دوری و می دانم که روی ابرها هر شب

با دیگران ِ بهتر از من عشق می بازی

تا عکس ماهت در حریم خانه ام باشد

پر می کنم با گریه این ظرف سفالی را


بیزارم از" این دوستم داری؟" که می گویی

بیزارم از "این دوستم داری؟" که می گویم

امری و اخباری کن و تاکید کن سارا!

یکبار هم این جمله ی تلخ سوالی را


سارا!تو می دانی که شهری پشت دریا نیست

این قصه ها تنها برای خواب کودکهاست

باید همینجوری همینجا پیش هم باشیم

پایان بده این جستجوهای خیالی را

نظرات  (۱)

سلام ممنون از شعر زیباتون ، عالی بود . 

پاسخ:
خواهش می کنم دوست عزیز

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی